پا به کلمه

؟

کلمه ها تنانگیِ تجربه اند.

شایان تدین
صادره از بندرلنگه

shtkian@gmail.com

بیهودگی همچنان بیهوده بود و بی میلی همچنان بی میل، اما یک نیرویِ حیاتیِ مبرمِ جنون آسا بر من مسلط شد. هنوز نمرده بودم.
"اینگمار برگمان"

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

 نود و چهار، سالِ کنار آمدن بود. با انتخاب هایی که نکردم. و شرایطی که ایجاب شد. با آدم هایی که آمدند، چندی حرف هایی زدند، رفتند. سالِ خیلی خوشی نبود. قانع نشدم و کسی الحمدلله اصراری به قانع کردنم نداشت. که نمی شدم! نود و چهار سالی بود که فهمیدم، فهمیدن، حق نمی آورد. هر چه بیشتر بدانی کمتر محقی و بیشتر تحقیر می شوی. سالِ شلوغی بود. سالِ سرسام بود. به شماره افتادنِ نفس بود و بایکوت شدن. گیجی بود و تحیر. سالِ دوستی بود. دلخوری بود. جار زدم که تفاله ای بیش نیستم. سالِ دیدارِ مجابی بود و استمرارش. سالِ مزه هایی که در لحظه نمی گنجیدند. سالِ یاد. فراموشی. سالِ کلاس. انزجار. معاونت. خودکوبی. و بارزترین ها و چه بارزتر از هر بار حماقت. سالِ آدم های جدید. بعضاً آوار. بعضاً دلگرمی. سالی بود که "انتخاب"، مساله ام شد. که جبرا، انتخاب می شوم. و باید که به حدِّ اعلا تجربه کنم. به حدِّ اعلا انتخاب کنم. حوصله ی زیادی ندارم. تا به یاد بیاورم و بنویسم. از نود و چهار، سالی که حاضر بودم. و به هر حال مهم بود. و کم یادآمد ندارد. نود و چهار، سال استارت ها بود. که کم نیستند و خیلی چیزها دیگر که اشاره ای هم نمی کنم. علی الایحال سالی برایتان آرزومندم پُر از انتخاب های سرشار. و فرصتِ انتخاب های به موقع. سالی که خوب ترین ها نصیب تان شوند. انتخابتان کنند. و دلِ خوش، نه این همه تُرد، که عمیق باشد. دوست داشتم که بنویسم، یک به یکِ ماجرا ها را. یک به یکِ آدم ها را. و بنویسم که چه قدر مایه ی پا بر جایی ام بودید. چقدر اذیت آزارم کردید و ارجح آن که بنویسم، یک به یک، که چه قدر دوست تان دارم.

دوم فروردین نود و پنج 

بندر عباس 

 

۲ نظر ۰۴ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۲۶
شایان تدین