ما جهان را به گونه ای دیگر میبینیم
درباره عکاسی
نویسنده: سوزان سانتاگ
مترجم: مجید اخگر
نشر: نظر
قیمت: چاپ اول 12000 تومان
درباره عکاسی نه درباره ی عملِ عکس گرفتن بلکه درباره ی ماهیت تصویرِعکاسانه است. نه درباره ی ماهیتِ خودِ واقعیت که درباره ی واقعیت نوینِ نفوس و اجسام است که پدیداری اش ناشی از همان تصویر عکاسانه است و بلکه تصویر عکاسانه، همان واقعیت استحاله یافته ست. سوزان سانتاگ علاوه بر کنار هم نهادن دوگانگی های تاریخ عکاسی و تعارضات گفته های عکاسان به ماهیتِ واقعیت تازه ای که دیدن تشدید یافته پدیدآورده، میپردازد و به این هم بسنده نمیکند و از آن دریچه ای به کلیت جهانی واحد -که خود قطعه قطعه هایی ست نامحدود- باز میکند وهمین جاست که جمع کردن عکس ها به جمع کردن جهان میماند و گرفتن هر عکس بازیافت واقعیت میشود و البته تکثیر آن.
درباره ی عکاسی، سطر به سطر به چالش میکشد و هویدا میکند. به عکاس رخنه میکند و حوالی آن. به عکاسی رخنه میکند و حوالی آن. و از همه ی این ها نظامی می یابد که عین بینظامی هست وَ نیست. به جهانی نظر می اندازد که در آن زندگی میکنیم و چیرگیِ واقعیتِ تازه ای که دوربین، کاشف و پدیدآورنده ی آن است. هر عکس منحصرا نوعی کشف است و نه خلق اما نظام تصویری جدید آفریننده ی واقیت تازه ایست که در چشم های دوربینی ما جا خوش کرده است. سانتاگ به استحاله ی واقعیت و تغییر موضع عکاسی از ثبت کننده ی آن تا پدیدآورنده و کشف کننده میپردازد. و تغییری که در همین حین در دیدن ما به وجود آمده است و درواقع "واقعیتی که به تدریج بیشتر و بیشتر به آنچه دوربین ها به ما نشان میدهند شباهت یافته است" -ص184- و نه بالعکس. او مساله را چند مرتبه فراتر از نبرد و سازش عکاسان و نقاشان و عکاسان و نویسندگان میبرد و بیش از آنکه به هنر بودن یا نبودن عکاسی التفاتی کند، میگوید:
فراتر از مساله ی هنر بودن یا نبودن عکاسی، این واقعیت قرار دارد که عکاسی سرنمون مسیر خصلت نمایی ست که هم هنرهای والای مدرنیستی و هم هنرهای تجاری در زمانه ی ما پیش گرفته اند: یعنی استحاله ی هنرها به نوعی فراهنر یا رسانه. -ص173-
خواندن درباره ی عکاسی به نوعی خودآگاهی میماند. خودانگیختگی و خودشیفتگیِ پدیدآمده از عکاسی و احاطه بر آن نوعی دریافت دوباره ی شخصی و اجتماعی است انگار. و اگر نه دریافت، آگاهی بر دگرگونی ها و ناتوانی در برابر آن. هم چون که خودِ سانتاگ میگوید " دوربین هر انسانی را توریست زندگی دیگران میکند و در نهایت توریستِ زندگی خودش." ناظر بودن و آگاهی به نظارت جذابیتی توامان با هول و وحشت است. هولی که در آن زندگی میکنیم. هولی که از آن فاصله گرفته ایم. هولی که ناظرش شده ایم!
"عکس های زیادی نیستند که به اندازه هزاران کلمه سانتاگ ارزش داشته باشند."
رابرت هیوز،تایم
و البته ناتوانی قلمِ من بیش از آن است که بتوانم تصویری از تصویری که سانتاگ ارائه داده، ارائه دهم و همه تان را به خواندن و دریافتِ دیدنی چالش برانگیز از سانتاگِ بی همتا دعوت میکنم.
"امرِ واقعی اندوهی در خود دارد و آن اندوه زیبایی ست."
سوزان سانتاگ