پا به کلمه

؟

کلمه ها تنانگیِ تجربه اند.

شایان تدین
صادره از بندرلنگه

shtkian@gmail.com

بیهودگی همچنان بیهوده بود و بی میلی همچنان بی میل، اما یک نیرویِ حیاتیِ مبرمِ جنون آسا بر من مسلط شد. هنوز نمرده بودم.
"اینگمار برگمان"

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فروید» ثبت شده است

 دو سه شب پیش با سه فریاد و یک فریادِ بلندتر از خواب پریدم. فریاد ها را یادم است. حتی آن سه تای ماقبلِ بیداری را. حتی دیدم، در خواب دیدم و حس کردم ماما و سارینا را توی راهرو که شنیده اند صدایم را و ترسیده اند. فریادِ آخر، بیداری بود و جَستن سمتِ آن دو. بیداری بود و زدوده شدنِ خاطر از رویا/کابوس. محوِ همه چیز. شاید اگر آن ها نیامده بودند و به فریادِ بی پناهم ادامه می دادم چیزهایی به بیداری ام منتقل می شد اما نشد اینطور و نماند در یادم.

 خواب هایی که به یاد نمی آیند، تعبیری ندارند. مثلِ اتفاقاتی که از یاد می روند. مثلِ قصه هایی که تکرار نمی شوند و شعرهایی که وردِ زبان نمی گردند. مثل عشق هایی که در یک نگاه خلاصه می شوند و در همان یک نگاه جا می مانند. این ها همه همان مسیری اند که طی می شوند تا در یک فکر، یک ترس، یک تکانه، یک شعر تخلیه شوند. جا بیفتند. آنچه قدما فرشته ی الهام و خدایگان می پنداشته اند بر آیندِ همین مَثَل هاست. آنچه نیما تخمیر می نامد. تخمیرِ ذهنِ آدمیزاد از مسیری که طی کرده. دیده. اندیشیده. و از سطحِ یاد زدوده شده. زدوده که نه، زدوده نمی شوند. نوعی فراگیری اند. فراگیری معمولا به راحتی به تشخیص در نمی آید. فراگیری محو است. اینطور بگویم: این تجربه ها تکه تکه می شوند. هر تکه در جایی چیزهایی را تحتِ تاثیر می گذارد. فرایندِ ناخودآگاه که می گویند همین است. انباشته شدنِ چیزی در جایی مخفی نیست. لحظه به لحظه همزیستی است. نه همیشه مسالمت آمیز و نه همیشه آشکار. برای همین زندگی پر از ندانم کاری ست. پر از نافهمیدگی و نسنجیدگی. پر از خلاقیت و اتفاق.

 

  ادعای تسلط از تسلط خطرناک تر است. دروغ همیشه خطرناک تر است. چه به خود باشد و چه به دیگری.

 

 مدت هاست می خواهم تفسیر خواب فروید را بخوانم. مدت هاست گذاشته امش جایی توی دید.

 

  کابوس بیشتر از رویا احاطه ام می کند. در خواب و بیداری، در مرزِ محوِ خواب و بیداری.

۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۰۶:۵۱
شایان تدین